Saturday, April 4, 2015

اشنایی با مسیحیت


مسیحیت یعنی راه و روش درست زندگی کردن. آنچه که مسیحیت را در مقایسه با سایر ادیان منحصر به فرد می کند این است که مسیحیت بیش از آنکه در رابطه با مراسم مذهبی باشد، در رابطه با مشارکت شخصی است. شخص مسیحی به جای آنکه خود را مجبور به اطاعت از امر و نهی های مذهبی نماید، این هدف را دنبال می کند که رابطه ای بسیار نزدیک با خدای پدر داشته باشد. ایجاد این رابطه تنها حاصل کار مسیح و عملکرد روح القدس در زندگی مؤمنین است.

مسیحیان بر این عقیده اند که کتاب مقدس، کلام الهام شده الهی و فاقد هر گونه اشتباه می باشد. به همین دلیل آنها ایمان دارند که تعلیم کتاب مقدس در هر زمینه ای صحیح ترین، بانفوذ ترین و مقتدرانه ترین نظر است. (دوم تیموتاوس 16:3، دوم پطرس 20:1-21). مسیحیان به یک خدای واحد ایمان دارند که سه شخصیت است: پدر، پسر و روح القدس.

مسیحیان ایمان دارند که هدف خاص خدا از آفرینش انسان این بوده است که انسان با خدا رابطه داشته باشد، اما گناه، تمام بشریت را از خدا جدا ساخت (رومیان 12:5، 23:3). مسیحیت تعلیم می دهد که عیسی مسیح، خدای کامل و انسان بی نقصی بود که بر این جهان خاکی قدم نهاد (فیلیپیان 6:2-11) و بر صلیب جان داد. مسیحیان ایمان دارند که عیسی مسیح پس از مرگ مدفون شد، روز سوم از مردگان برخاست و بدست راست خدای پدر نشست تا برای ایمانداران شفاعت کند (عبرانیان 25:7). پیغام مسیحیت، اعلام این حقیقت است که مرگ مسیح بر روی صلیب برای پرداخت جریمۀ گناه تمام بشر کافی و بسنده بوده است و این همان عاملی است که رابطه گسیختۀ بین خدا و انسان را بازسازی می کند.

انسان برای اینکه نجات پیدا کند و به این رابطۀ احیا شده دست یابد، احتیاج دارد به کاری که عیسی مسیح بر روی صلیب به کمال رسانید ایمان آورد. اگر شخصی ایمان داشته باشد که مسیح به جای او مُرد، از مردگان قیام کرد و با مرگ خویش جریمۀ گناهان او را پرداخت نموده، آن شخص نجات یافته است. هیچکس قادر نیست نجات را برای خود تحصیل کند. در واقع هیچکس نمی تواند آنقدر نیکو و بیگناه باشد که قادر باشد خدا را خشنود سازد، زیرا همه ما گناهکار هستیم (اشعیا 6:64-7، 6:53). علاوه بر این، چون مسیح تمام آنچه برای نجات ما لازم بود به تمام و کمال انجام داد، نمیتوان چیزی بر آن افزود. به همین دلیل هنگامی که بر روی صلیب، جان خود را فدا میساخت فرمود: "تمام شد" (یوحنا 30:19).

به همان گونه که هیچکس قادر نیست بواسطه اعمالش خود را نجات دهد، هیچ عملی نیز قادر نیست شخص نجات یافته را از نجاتی که با ایمان دریافت کرده است محروم کند. باید همیشه به یاد داشت که عمل نجات، کار به کمال رسیده ای است که با مرگ مسیح بر روی صلیب فراهم شد. پس در عمل نجات، فاعل مسیح است و شخص نجات یافته مفعول، یعنی دریافت کننده این نجات عظیم است. یوحنا (27:10-29) می گوید: " گوسفندان من آواز مرا می شنوند، من آنها را می شناسم و آنها مرا متابعت می کنند، من به آنها حیات جاودانی می دهم و آنها تا به ابد هلاک نخواهند شد.

شاید عده ای به غلط تصور کنند: "یک بار و برای همیشه نجات یافته ام، حال می توانم هر طوری که بخواهم زندگی کنم و هیچ چیز نمی تواند نجات را از من بگیرد." ولی باید به یاد داشت که هنگامی که شخص نجات می یابد از فرمانبرداری از طبیعت کهنه و گناه آلود خویش آزاد میشود. او در واقع شخص آزاد شده ای است که مشتاقانه می خواهد در رابطۀ نزدیک و صمیمی با خدا رشد کند. تا زمانی که ایماندار بر روی زمین زندگی می کند و در بند این نفس گناه آلود است، همواره وسوسه می شود تا گناه کند. در رابطه بین انسان و خدا، گناه همواره به صورت یک دیوار جدائی عمل می کند. اگر فردی در گناه زندگی کند و به آن ادامه دهد، از رابطه ای که خدا مایل است با او داشته باشد لذت نخواهد برد. تنها طریق پیروزی بر وسوسه و گناه این است که ایمانداران خود را به مطالعه و اطاعت از کتاب مقدس بسپارند و هر روزه تحت کنترل روح القدس زیست کنند. زندگی تحت کنترل روح القدس یعنی سرسپردگی و پیروی از رهبری و نفوذ روح القدس در زندگی روزمره خود.

در حالی که بسیاری از مذاهب، پیروان خود را به اطاعت از یک سری قوانین ترغیب می کنند، مسیحیت یعنی ایجاد یک رابطه شخصی و زنده با خدا. مسیحیت یعنی ایمان به شخص عیسی مسیح که بر روی صلیب مُرد، جریمه گناهان ما را پرداخت نمود و روز سوم از مُردگان برخاست. با مرگ مسیح بر روی صلیب، دِین گناهان شما پرداخت شده است و حالا شما می توانید با خدا مشارکت داشته باشید. در مسیحیت شما قادر هستید که بر طبیعت گناه آلود خود غلبه کرده و در دوستی و اطاعت از خدا بسر بَرید. این مفهوم واقعی مسیحیت است که کتاب مقدس تعلیم می دهد.















No comments:

Post a Comment