Tuesday, April 21, 2015

تثليث در مسيحیت


يكی از مهم ترين اصول اعتقادی مسيحيت، اصل «تثليث» يا «اقانيم ثلاثه» است. نام ديگر اين اصل «ثالوث» می باشد و معنای آن چنين است: «اقرار كند به الوهيت پدر (رب اعلی) و الوهيت پسر (عيسی بن مريم) و الوهيت روح القدس». عيسی كه در اين ثالوث، اقنوم دوم است، همان ذات الهی می باشد كه در پيكر بشريت ظاهر شده و در رحم مريم عذرا جسميت يافته است. به بیان دیگر، تثلیث عبارت است از: پدر، پسر و روح القدوس. خدای پدر، اساسا با كار خلقت شناخته می شود، خدای پسر عامل اصلی در نجات بشر به شمار می رود و خدای روح القدس، ایمان داران را تقدیس می کند. پدر، پسر و روح القدس سه شخصيت در يك وجود مجرد می باشد که تثليث را در دين مسيح تشكيل می دهد.

کتاب مقدس که تماما از الهام خداست، برای ما روشن می‌سازد که خدا واحد و يکتاست و هيچ شريکی ندارد. بايستی توجه داشته باشيم که وقتی می‌‌گوئيم خدا واحد و يکتاست اما او از پدر، پسر و روح ‌القدس تشکيل شده، اين اعتقاد با عقيده سه خدائی کاملا فرق دارد. در مسيحيت، ما سه خدا را نمی‌‌ پرستيم، بلکه يک خدای واحد را که از پدر، پسر و روح‌ القدس تشکيل شده را مورد ستایش قرار میدهیم. اين سه شخصيت الهی، در ماهيت و ذات کاملا با يکديگر همانند و در قدرت و جلال با هم برابر هستند.

برای درک بهتر تثليث می‌‌توان به نمونه‌های زيادی در عالم طبيعت اشاره کرد، اما در اينجا فقط به چند نمونه اشاره میکنم تا متوجه شويم که وحدت مرکب چه معنايی دارد و چطور ممکن است که سه مشخصه در يک مدل قرار گرفته و یک واحد را تشکیل میدهد. يک شعله شمع، از حرارت، نور و انرژی تشکيل شده است. يک اتم، شامل پروتون، نوترون و الکترون است. يک مثلث، سه ضلع دارد. يک کتاب، دارای طول، عرض و ارتفاع است. يک انسان، از روح، جان و بدن تشکيل شده است. ضمنا در رياضيات، اگر سه عدد يک را در کنار هم قرار داده و در ميان آنها علامت ضربدر بگذاريم، نتيجه يک می‌شود. پس نبايد تعجب کرد که خداوند، شامل سه شخص الهی باشد.

در کتاب مقدس، چه درعهد عتيق و چه درعهد جديد، آيات زيادی هست که وجود تثليث در ذات خدای واحد را بيان می‌کنند. در اولين آيه از کتاب مقدس، يعنی پيدايش فصل اول، آيه يک می‌خوانيم: "در ابتدا خدا آسمانها و زمين را آفريد". در اين آيه، کلمه عبری "الوهيم" که يکی از نامهای خدا در کتاب مقدس است، فرم جمع دارد و به وحدت مرکب خدای خالق اشاره می‌کند، اما فعلی که در آيه بکار ‌‌رفته مفرد است. در آياتی ديگر در کتاب مقدس، مانند: پيدايش می‌بينيم که وقتی خدا سخن می‌گويد، خود را بصورت جمع معرفی می‌کند تا متوجه شويم که او وحدتی مرکب و خدای واحد سه ‌گانه می‌باشد. حتی در آيه معروف "ای اسرائيل بشنو، يهوه خدای ما، يهوه واحد است"، لغت عبری "اخاد" که به معنای واحد می‌باشد، به وحدت مرکب اشاره دارد و دليلی ديگر برای اثبات تثليث در ذات خدا است. درعهد جديد نيز آياتی از قبيل: "پس برويد و همه ملتها را شاگرد من سازيد و آنها را به نام پدر، پسر و روح‌ القدس تعميد دهيد" (متی ٢٨:١٩) و "فيض عيسی مسيح خداوند، محبت خدا و رفاقت روح‌ القدس، با همه شما باد آمين" (دوم قرنتيان ١٣:١٤) و ذکر مکرر سه شخصيت الوهيت، يعنی پدر، پسر و روح‌ القدس در قسمتهای مختلف کلام خدا، بيان کننده تثليث مقدس می‌باشند. در متی فصل سوم، آيات ١٣ تا ١٧ در واقعه تعميد عيسی در رود اردن می‌بينيم که پس از تعميد، روح‌ القدس مثل کبوتری نزول نموده بر عيسی قرار گرفت. همچنين صدای خدای پدر از آسمان شنيده شد و ‌فرمود: اين است پسر عزيز من که از او خوشنودم. به اين ترتيب در صحنه زيبای تعميد عيسی، اتحاد و هماهنگی پدر، پسر و روح ‌القدس بطور واضح بر واقعيت "تثليث" شهادت می‌دهند.

در خاتمه، مسيحيان خدای واحد را که طبيعتی سه‌ گانه دارد و از پدر، پسر و روح‌ القدس تشکيل شده را عبادت می‌نمايند. خدای پدر ناديده، توسط پسر يگانه ‌اش عيسی مسيح به جهانيان آشکار گرديد و پسر خدا (عيسی مسيح) با خون و مرگ خود بر صليب و قيام از مردگان، نجات و حيات جاويد را برای جهانيان فراهم کرد و روح‌ القدس همان تسلی‌ دهنده و پشتيبانی است که در قلب ايمانداران به مسيح ساکن می‌گردد و آنان را به تمام حقيقت رهبری می‌نمايد.

Saturday, April 4, 2015

اشنایی با مسیحیت


مسیحیت یعنی راه و روش درست زندگی کردن. آنچه که مسیحیت را در مقایسه با سایر ادیان منحصر به فرد می کند این است که مسیحیت بیش از آنکه در رابطه با مراسم مذهبی باشد، در رابطه با مشارکت شخصی است. شخص مسیحی به جای آنکه خود را مجبور به اطاعت از امر و نهی های مذهبی نماید، این هدف را دنبال می کند که رابطه ای بسیار نزدیک با خدای پدر داشته باشد. ایجاد این رابطه تنها حاصل کار مسیح و عملکرد روح القدس در زندگی مؤمنین است.

مسیحیان بر این عقیده اند که کتاب مقدس، کلام الهام شده الهی و فاقد هر گونه اشتباه می باشد. به همین دلیل آنها ایمان دارند که تعلیم کتاب مقدس در هر زمینه ای صحیح ترین، بانفوذ ترین و مقتدرانه ترین نظر است. (دوم تیموتاوس 16:3، دوم پطرس 20:1-21). مسیحیان به یک خدای واحد ایمان دارند که سه شخصیت است: پدر، پسر و روح القدس.

مسیحیان ایمان دارند که هدف خاص خدا از آفرینش انسان این بوده است که انسان با خدا رابطه داشته باشد، اما گناه، تمام بشریت را از خدا جدا ساخت (رومیان 12:5، 23:3). مسیحیت تعلیم می دهد که عیسی مسیح، خدای کامل و انسان بی نقصی بود که بر این جهان خاکی قدم نهاد (فیلیپیان 6:2-11) و بر صلیب جان داد. مسیحیان ایمان دارند که عیسی مسیح پس از مرگ مدفون شد، روز سوم از مردگان برخاست و بدست راست خدای پدر نشست تا برای ایمانداران شفاعت کند (عبرانیان 25:7). پیغام مسیحیت، اعلام این حقیقت است که مرگ مسیح بر روی صلیب برای پرداخت جریمۀ گناه تمام بشر کافی و بسنده بوده است و این همان عاملی است که رابطه گسیختۀ بین خدا و انسان را بازسازی می کند.

انسان برای اینکه نجات پیدا کند و به این رابطۀ احیا شده دست یابد، احتیاج دارد به کاری که عیسی مسیح بر روی صلیب به کمال رسانید ایمان آورد. اگر شخصی ایمان داشته باشد که مسیح به جای او مُرد، از مردگان قیام کرد و با مرگ خویش جریمۀ گناهان او را پرداخت نموده، آن شخص نجات یافته است. هیچکس قادر نیست نجات را برای خود تحصیل کند. در واقع هیچکس نمی تواند آنقدر نیکو و بیگناه باشد که قادر باشد خدا را خشنود سازد، زیرا همه ما گناهکار هستیم (اشعیا 6:64-7، 6:53). علاوه بر این، چون مسیح تمام آنچه برای نجات ما لازم بود به تمام و کمال انجام داد، نمیتوان چیزی بر آن افزود. به همین دلیل هنگامی که بر روی صلیب، جان خود را فدا میساخت فرمود: "تمام شد" (یوحنا 30:19).

به همان گونه که هیچکس قادر نیست بواسطه اعمالش خود را نجات دهد، هیچ عملی نیز قادر نیست شخص نجات یافته را از نجاتی که با ایمان دریافت کرده است محروم کند. باید همیشه به یاد داشت که عمل نجات، کار به کمال رسیده ای است که با مرگ مسیح بر روی صلیب فراهم شد. پس در عمل نجات، فاعل مسیح است و شخص نجات یافته مفعول، یعنی دریافت کننده این نجات عظیم است. یوحنا (27:10-29) می گوید: " گوسفندان من آواز مرا می شنوند، من آنها را می شناسم و آنها مرا متابعت می کنند، من به آنها حیات جاودانی می دهم و آنها تا به ابد هلاک نخواهند شد.

شاید عده ای به غلط تصور کنند: "یک بار و برای همیشه نجات یافته ام، حال می توانم هر طوری که بخواهم زندگی کنم و هیچ چیز نمی تواند نجات را از من بگیرد." ولی باید به یاد داشت که هنگامی که شخص نجات می یابد از فرمانبرداری از طبیعت کهنه و گناه آلود خویش آزاد میشود. او در واقع شخص آزاد شده ای است که مشتاقانه می خواهد در رابطۀ نزدیک و صمیمی با خدا رشد کند. تا زمانی که ایماندار بر روی زمین زندگی می کند و در بند این نفس گناه آلود است، همواره وسوسه می شود تا گناه کند. در رابطه بین انسان و خدا، گناه همواره به صورت یک دیوار جدائی عمل می کند. اگر فردی در گناه زندگی کند و به آن ادامه دهد، از رابطه ای که خدا مایل است با او داشته باشد لذت نخواهد برد. تنها طریق پیروزی بر وسوسه و گناه این است که ایمانداران خود را به مطالعه و اطاعت از کتاب مقدس بسپارند و هر روزه تحت کنترل روح القدس زیست کنند. زندگی تحت کنترل روح القدس یعنی سرسپردگی و پیروی از رهبری و نفوذ روح القدس در زندگی روزمره خود.

در حالی که بسیاری از مذاهب، پیروان خود را به اطاعت از یک سری قوانین ترغیب می کنند، مسیحیت یعنی ایجاد یک رابطه شخصی و زنده با خدا. مسیحیت یعنی ایمان به شخص عیسی مسیح که بر روی صلیب مُرد، جریمه گناهان ما را پرداخت نمود و روز سوم از مُردگان برخاست. با مرگ مسیح بر روی صلیب، دِین گناهان شما پرداخت شده است و حالا شما می توانید با خدا مشارکت داشته باشید. در مسیحیت شما قادر هستید که بر طبیعت گناه آلود خود غلبه کرده و در دوستی و اطاعت از خدا بسر بَرید. این مفهوم واقعی مسیحیت است که کتاب مقدس تعلیم می دهد.