Sunday, August 23, 2015

فهرست کلیساهای تهران (پروتستان)


کشور ایران همواره پذیرای فرهنگ ها، اقوام و ادیان گوناگون بوده و پیروان ادیان گوناگون توانسته اند در عبادت گاه های خود، مراسم مذهبی خود را اجرا کنند که نمونه بارز آن، وجود کلیساهای گوناگون در نقاط مختلف ایران است.

گفته می شود به طور کلی حدود 300 کلیسا، اعم از فعال و غیر فعال در ایران وجود دارد. هر چقدر از مرکز به سمت شمال و بویژه شمال غربی ایران برویم، تعداد کلیساها افزایش یافته و هر چقدر به سمت جنوب و جنوب شرقی برویم این تعداد کاهش می یابند. بیشترین تعداد کلیساها در شمال غربی ایران (استان های آذربایجان شرقی وغربی) می باشند و در رده بعدی، اصفهان و تهران هستند، البته شهرها و روستاهایی در نقاط گوناگون کشورمان نیز هستند که دارای حداقل یک کلیسا باشند.

در اینجا سعی بر معرفی کلیساهای پروتستان تهران تا حد امکان و تا حدی است که منابع مختلف در این زمینه چنین امکانی را فراهم آورند. هدف از این نوشته تنها معرفی کلیساها با شرح مختصری درباره آنها و احیانا توضیحی کوتاه درباره نوع کلیسا می باشد.

کلیسای پطرس مقدس
نشانی: خیابان امام خمینی - نرسیده به حافظ - خیابان 30 تیر - شماره 7/1

کلیسای حضرت توما
نشانی: کارگر شمالی - بعد از خیابان فاطمی - خیابان شهید خسروی - شماره 157

کلیسای ادونتیست ها
نشانی: خیابان ولیعصر - نبش خیابان رشت

کلیسای برادران روحانی ارمنی
نشانی: خیابان کریم خان - آبان جنوبی  کوچه واعظی

کلیسای جماعت ربانی
نشانی: اول دانشگاه تهران - خیابان قدس - تقاطع خیابان طالقانی

کلیسای هُوانس
نشانی: خیابان کریم خان - خیابان میرزای شیرازی - کوچه چهارم

کلیسای پروتساتانهای آلمانی
نشانی: قلهک - خیابان یخچال - خیابان شیدایی (قوام) - کوچه فرشید

کلیسای امانوئل
نشانی: میدان ونک - خیابان برزیل شرغی - خیابان نیلو

کلیسای حضرت پولس
نشانی: کریم خان - انتهای حافظ شمالی

کلیسای نور
نشانی: خیابان شریعتی - انتهای خیابان مژده

کلیسای برادران آشوری
نشانی: شهر آرا - خیابان ستارخان - جنب گذرنامه




   


Thursday, August 6, 2015

دعای گناهکار چیست؟


هنگامی که شخص گناهکارعمیقا درک میکند که گناهکار است و احتیاج به نجات دهنده دارد، در حضور خدا دعا می کند تا آمرزیده شده و حیات جاودانی بیابد. این دعا، دعای گناهکار نام دارد. دعای گناهکار به خودی خود چیزی را عوض نمی کند بلکه این دعا زمانی مؤثر است که بیانگر شناخت، درک و ایمان شخص، از گناه و احتیاجش به نجات (در مسیح) باشد.

اولین جنبۀ دعای گناهکار حاوی این مطلب است که شخص فهمیده باشد که گناهکار است. رومیان (10:3) می گوید: "چنانکه مکتوب است کسی عادل نیست، یکی هم نیست." کتاب مقدس بطور واضح تعلیم می دهد که همه ما گناه کرده ایم و بخاطر گناهکار بودنمان، همه ما مُحتاج رحمت و آمرزش الهی می باشیم (تیطس 7:3ـ5). زیرا گناه، ما را مستحق مجازات ابدی کرده است. دعای گناهکار در واقع خواسته پر التماس یک گناهکار است که از خدا میخواهد به عوض اینکه او را بخاطر گناهانش مورد غضب و داوری قرار دهد، فیض و رحمت الهی به او عطا نماید.

دومین جنبۀ دعای گناهکار حاوی این مطلب است که شخص گناهکار، آنچه را که خدا برای معالجه وضعیت گناه آلود و مُهلک ما انجام داده است، درک کرده باشد. خدا جسم پوشید و در شخص عیسی مسیح قالب انسانی بخود گرفت (یوحنا 1:1 و 14). او به جای ما بر روی صلیب مُرد و بدین وسیله مجازاتی را که مستحق آن بودیم بر خود گرفت (رومیان 8:5). عیسی مسیح پس از مَرگ، از مُردگان برخاست و بدین ترتیب پیروزی خود را بر گناه، مَرگ و جهنم ثابت نمود (کولسیان 15:2، اول قرنتیان باب 15).

با در نظر گرفتن مطالبی که گفته شد، اگر ما فقط به عیسی مسیح ایمان آوریم، آمرزش گناهان و وعده حیات ابدی به ما داده خواهد شد. در نهایت آنچه ما باید انجام دهیم این است که ایمان آوریم. او به جای ما مُرد و روز سوم از مُردگان قیام نمود (رومیان 10:10-9). نجات ما تنها توسط فیض خدا، فقط به وسیله ایمان و تنها از طریق عیسی مسیح میسّر است. در افسسیان (8:2) می خوانیم: "زیرا که محض فیض، نجات یافته اید و این از شما نیست بلکه بخشش خداست".

گفتن دعای گناهکار تنها راهی است برای اینکه شخص گناهکار در حضور خدا اقرار کند که برای نجات یافتن، تنها به عیسی مسیح اعتماد دارد. "کلمات" و یا "دعای سحرآمیزی" وجود ندارد که باعث نجات ما بشود. تنها و تنها ایمان به مَرگ و قیام عیسی مسیح است که قادر است ما را نجات ببخشد. اگر شما واقعا مفهوم گناهکار بودن و احتیاج خود به نجات را درک کرده اید، می توانید از نمونه دعای زیر به عنوان دعای "گناهکار" برای ابراز ایمان خود استفاده کنید.

"خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم. می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایسته آن بودم بر خود گرفت تا بتوانم بوسیله ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود، گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ایی". آمین



Thursday, July 23, 2015

چهار اصول معنوی کدامند؟


از طریق چهار اصول معنوی میتوان مژده نجات را که بواسطه ایمان به عیسی مسیح دریافت می شود را با دیگران در میان گذاشت. چهار اصول معنوی، پیغام انجیل را به زبانی ساده در چهار نکته طبقه بندی می کند.

اصل اول: خدا شما را دوست دارد و برای زندگی شما نقشه ای عالی دارد. یوحنا (16:3) می فرماید: "زیرا خدا اینقدر جهان را محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد." عیسی مسیح، دلیل آمدن خود را به این جهان در یوحنا (10:10) روشن می کند: "من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل نمایند." چه چیزی ما را از محبت خدا جدا کرده است؟ چه چیزی ما را از داشتن یک زندگی سرشار و پر برکت در مسیح محروم کرده است؟

اصل دوم: تمام آدمیان با گناه آلوده شده اند، در نتیجه از خدا جدا می باشند. به همین دلیل است که ما قادر نیستیم نقشه عالی خدا را برای زندگی خود تشخیص بدهیم. رومیان (23:3) این حقیقت را تاکید می کند: "همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر می باشند." رومیان (23:6) نتیجه گناه را معرفی می کند: "مُزد گناه مُوت است." خدا ما را آفرید تا با او مشارکت داشته باشیم ولی گناهی که انسان به جهان آورد همه ما را از خدا جدا ساخت. گناه انسان، رابطه او با خدا را قطع کرده است. پس راه حل چیست؟

اصل سوم: عیسی مسیح تنها راه حل خدا برای آمرزش گناه ماست. تنها از طریق عیسی مسیح است که ما میتوانیم آمرزش گناهان و رابطه ای صحیح با خدا داشته باشیم. رومیان (8:5) می گوید: "اما خدا محبت خود را در این ظاهر نمود که هنگامی که هنوز ما گناهکار بودیم مسیح در راه ما مُرد." اول قرنتیان (3:15-4) ما را تعلیم می دهد که برای نجات یافتن احتیاج داریم حقیقتی را بدانیم و به آن ایمان آوریم. آن حقیقت این است: "مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مُرد و در روز سوم بر حسب کتب برخاست." مسیح در انجیل یوحنا (6:14) مشخّص فرمود که او تنها راه نجات است. "من راه و راستی و حیات هستم، هیچکس جز بوسیله من نزد پدر نمی آید." چگونه من می توانم این هدیه عالی، یعنی این نجات گرانبها را دریافت کنم؟

اصل چهارم: ما باید به عیسی مسیح به عنوان نجات دهنده ایمان آوریم، تا هدیه نجات را دریافت کنیم و نقشۀ عالی او را برای زندگی خود دریابیم. یوحنا (12:1) می فرماید: "اما به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند." اعمال (31:16) خیلی واضح به این مطلب اشاره می کند: "به خداوند عیسی ایمان آور که نجات خواهی یافت." نجات ما محض فیض، تنها بوسیله ایمان و فقط از طریق عیسی مسیح مُیَسر خواهد بود.

Monday, July 6, 2015

مدت کوتاهی است که به مسیح ایمان آورده ام... حالا چه باید بکنم؟


به شما تبریک می گوئیم. شما تصمیم مُهّمی را اتخاذ نموده اید که زندگی شما را تغییر خواهد داد. شاید پرسش شما این باشد که "چگونه سفر خود را با خدا آغاز کنم؟" پنج قدم ذیل، شما را با استفاده از اصول کتاب مقدس در این راه، راهنمائی خواهند نمود.

شما باید مطمئن باشید که معنی نجات را درک کرده اید.

اول یوحنا (13:5) میگوید، "این را نوشتم به شما که به اسم پسر خدا ایمان آورده اید، تا بدانید که حیات جاودانی دارید و به اسم پسر خدا ایمان بیاورید." خدا می خواهد که ما مفهوم دقیق نجات را درک کنیم. او میخواهد که ما خاطر جمع باشیم که نجات داریم. خوب است که به اختصار به چند نکته در باره نجات اشاره کنیم:

الف) همه ما گناه کرده ایم. همه ما مرتکب اعمالی شده ایم که خدا از آنها خشنود نیست (رومیان 23:3).

ب) گناه در زندگی، ما را مُستحّق میکند تا به وسیله جدائی ابدی از خدا مُجازات شویم (رومیان 23:6).

ج) عیسی مسیح بر روی صلیب مُرد تا مُجازاتی را که ما سزاوار آن بودیم بر خود بگیرد (رومیان 8:5، دوم قرنتیان 21:5). قیام او از مردگان ثابت نمود که مرگ او برای پرداخت جریمه گناهان ما کافی و بَسنده بود.

د) خدا آمرزش و نجات را به افرادی می بخشد که به مسیح ایمان آورند و مطمئن باشند که او با مرگ خویش جریمه گناهان آنان را پرداخت کرده است. (یوحنا 16:3، رومیان 1:5 و رومیان 1:8)

این در واقع خلاصه ای از پیغام نجات میباشد! اگر ایمان خود را برعیسی مسیح به عنوان نجات دهنده نهاده اید، شما نجات یافته اید! در اینصورت همه گناهان شما آمرزیده شده اند و خدا قول میدهد که هرگز شما را تنها نخواهد گذاشت (رومیان 39:8-38، متی 20:28). بیاد داشته باشید که نجات شما در عیسی مسیح تضمین شده است. (یوحنا 29:10-28). اگر تنها به مسیح اعتماد کنید، شما میتوانید اطمینان داشته باشید که همه ابَدیّت را در آسمان نزد پسر خدا سپری خواهید کرد.

شما باید کلیسائی پیدا کنید که کتاب مقدس را بطور صحیح تعلیم می دهد.

شما نباید فکر کنید که کلیسا فقط یک ساختمان است، کلیسا یعنی مردم. این نکته بسیار مهم است که ایمانداران (در عیسی مسیح) با هم مشارکت داشته باشند، در واقع این یکی از اهداف اولیه کلیسا می باشد. حال که شما به مسیح ایمان آورده اید، ما شما را قویا تشویق میکنیم که کلیسائی را پیدا کنید که تعالیمش بر اساس کتاب مقدس است. با شبان آن کلیسا تماس بگیرید و او را از ایمان تازه خود در مسیح مطلع سازید.

شما باید هر روز وقت مشخصی را برای تفکر و تمرکز بر خدا اختصاص دهید.

این خیلی مهم است که در طول روز مدتی را در مشارکت با خدا سپری کنیم. بعضی از مردم این وقت را "رازگاهان" می نامند. دیگران آن را "وقف خداوند" می دانند، چون در آن وقت، ما خود را به خدا وقف میکنیم. برخی از مردم ترجیح می دهند صبح ها با خدا وقت بگذرانند در حالی که دیگران دوست دارند شب ها به راز و نیاز او بپردازند. این مهم نیست که شما این وقت را چه می نامید و یا چه زمانی از روز را به آن اختصاص می دهید. آنچه مهم است این است که بطور مرتب، هر روز با خدا وقت بگذرانید. ولی این وقت باید شامل چه بخش هائی باشد؟

الف) دعا. میتوان به سادگی گفت: "دعا یعنی گفتگو با خدا" این گفتگو درباره مشکلات شما و همه آن چیزهائی است که برای شما مهم میباشند. از خدا بخواهید به شما حکمت بدهد و شما را هدایت کند. از او بطلبید تا برای احتیاجات شما تدارک ببیند. به او بگوئید که چقدر او را دوست دارید و اینکه چقدر بابت آنچه برای شما کرده است و میکند متشکر هستید. دعا یعنی همین!

ب) قرائت کتاب مقدس. در کنار همه آنچه در کلیسا و سایر جلسات تعلیم کتاب مقدس یاد میگیرید، احتیاج دارید کتاب مقدس را بطور شخصی مطالعه کنید. تمامی آنچه که شما برای داشتن یک زندگی موفق مسیحی لازم دارید در کتاب مقدس یافت می شود. کتاب مقدس شما را هدایت میکند تا تصمیمات صحیح اتخاذ کنید، خواست خدا را تشخیص دهید، بفهمید چگونه دیگران را خدمت کنید و چگونه از نظر روحانی رشد کنید. کتاب مقدس کلام خداست. اصولا کتاب مقدس، کتاب راهنمای ماست تا طوری زندگی کنیم که هم باعث خشنودی خدا گردیم و هم خود شخصا ارضاء شده باشیم.
دومین هدف کلیسا، تعلیم کتاب مقدس می باشد. از طریق کتاب مقدس، میتوانید یاد بگیرید که چگونه قوانین خدا را در زندگی خود به کار گیرید. درک کردن کتاب مقدس کلیدی است به سوی یک زندگی مسیحی موفق و قدرتمند. در دوم تیموتاوس (6:3-17) می خوانیم: "تمامی کتب از الهام خداست و به جهت تعلیم، تنبیه، اصلاح و تربیت در عدالت مفید است، تا مرد خدا کامل و به جهت هر عمل نیکو آراسته شود."

سومین هدف کلیسا پرستش است. پرستش یعنی تشکر کردن از خدا برای هر آنچه برای ما انجام داده است. خـدا ما را نجات داده است. خـدا ما را دوست دارد. خـدا احتیاجات ما را رفع میکند. خـدا ما را هدایت و راهنمائی میکند. خـدا قدوس، عادل، با محبت، رحیم و پر از فیض می باشد. چگونه می توانیم از او تشکر نکنیم؟ در مکاشفه (11:4) اینطور می خوانیم: "مُستحّقی که جلال و اکرام و قوت را بیابی، زیرا که تو همه موجودات را آفریده و محض اراده تو بوده و آفریده شدند."

شما باید با افرادی که بتوانند شما را در رشد روحانی کمک کنند، رابطه برقرار کنی.

در اول قرنتیان (33:15) می خوانیم: "فریفته مشوید، معاشرت بد، اخلاق حَسَنه را فاسد می سازد." کتاب مقدس حاوی اخطارهای زیادی در باره اثراتی است که افراد بد میتوانند بر ما داشته باشند. گذراندن وقت با اشخاصی که درگیر فعالیتهای گناه آلود هستند، می تواند ما را وسوسه کند تا ما نیز شریک همان گناهان شویم. در واقع افرادی که در اطراف ما هستند، بر شخصیت ما اثر مستقیمی بر جای می نهند. به همین دلیل، خیلی مهم است که خود را با اشخاصی احاطه کنیم که خدا را دوست دارند و با سرسپردگی به او زندگی می کنند.

سعی کنید یک و یا دو نفر دوست پیدا کنید که میتوانند مُشوق و کمک خوبی برای شما باشند. به احتمال قوی در مشارکتهای کلیسائی با چنین افرادی آشنا خواهید شد. از دوستان خود بخواهید تا بطور مُرتب و جدی در مورد رازگاهان، فعالیتها و گام برداشتن شما با خدا، شما را ارزیابی کنند. بدین طریق شما خود را مسئول و جوابگو خواهید دید، شما نیز همین قدم را برای آنان بردارید. این بدان معنا نیست که با سایر دوستان خود که هنوز عیسی مسیح را به عنوان نجات دهنده نپذیرفته اند، قطع رابطه نمائید. در عین حالی که رابطه دوستانه و محبت آمیز خود را با آنان حفظ میکنید، به آنها نشان دهید که مسیح زندگی شما را عوض کرده است و اینکه شما دیگر نمیتوانید همه آن چیزهائی را که در گذشته می کردید را دوباره انجام دهید. از خدا بخواهید تا به شما فرصت هائی عطا کند تا بتوانید در باره عیسی مسیح با دوستان خود صحبت کنید.

شما باید تعمید بگیرید.

آنچه اکثر مردم در مورد تعمید باور دارند، چیزی نیست جُز عقایدی آغشته به سؤتفاهمات. کلمه "تعمید" به معنی "غوطه ور کردن در آب" می باشد. تعمید، روش کتاب مقدسی است برای اعلام کردن ایمان و سرسپردگی خود به عیسی مسیح. عمل فرو رفتن در آب به منزله مدفون شدن با مسیح و بیرون آمدن از آن، تصویری از قیام اوست. در تعمید، شما با مسیح می میرید، با او مدفون می شوید و با او از مردگان قیام می کنید (رومیان 3:6-4).

تعمید شما را نجات نمی دهد و به هیچ وجه گناهان شما را پاک نمی کند. اهمیت تعمید در این است که شما خدا را اطاعت کرده اید و ایمان و سرسپردگی خود را به نجات دهنده خود اعلام کرده اید. اگر برای تعمید گرفتن آمادگی دارید، باید با شبان یک کلیسا صحبت کنید.








Monday, June 22, 2015

من چطور می توانم مسیحی شوم؟


اولین قدم برای مسیحی شدن این است که بفهمیم معنی لغت "مسیحی" چیست. ریشه کلمه "مسیحی" از شهر انطاکیه در قرن اول میلادیست (اعمال رسولان 11:26). امکان دارد که در ابتدا کلمه "مسیحی" لغتی برای تحقیر کردن بوده باشد. این لغت اساسا یعنی "مسیح کوچک". به هر حال در طی قرنها، ایمانداران در مسیح این لغت را بر خود گرفته اند و از آن بعنوان شناسایی شان، بعنوان پیروان مسیح بکار می برند. معنی ساده مسیحی، یعنی کسی که مسیح را پیروی می کند.

عیسی مسیح گفت که: "نیامده ام تا کسی به من خدمت کند، بلکه آمده ام تا به دیگران خدمت کنم و جانم را در راه آزادی دیگران فدا سازم" (مرقس 10:45). سوالی که مطرح می شود این است که چرا ما نیاز به فدیه و خونبها داریم؟ فدیه یا خونبها، بهایی است که برای آزادی یک شخص داده می شود. این لغت بیشتر در رابطه با آدم دزدی بکار می رود، یعنی وقتی کسی دزدیده و اسیر می شود، تنها در صورت پرداخت خونبهاست که آزاد می گردد.

عیسی مسیح خونبهای ما را پرداخت تا ما را از اسارت و نتایج آن آزاد سازد. اسارت از چه؟ اسارت از گناه و نتایج آن مرگ جسمانی که ادامه آن، دوری ابدی از خداست. چرا لازم بود عیسی این بها را بپردازد؟ چون همه ما با گناه آلوده شده ایم (رومیان 3:23)، بنابراین سزاوار تنبیه الهی هستیم (رومیان 6:23). عیسی چطور خونبهای ما را پرداخت؟ بوسیله مردن بر صلیب و پرداخت جریمه گناهان ما (قرنتیان 15:3، قرنتیان 5:21). چطور مرگ عیسی می توانست بهای گناهان همه ما را بدهد؟ عیسی خدا و در شکل انسان بود. خدا به زمین آمد تا یکی از ما شود تا ما بتوانیم او را درک کرده و بشناسیم. او آمد تا برای گناهان ما بمیرد (یوحنا 1:1). بعنوان خدا، مرگ عیسی ارزش بی پایانی داشت، ارزشی که برای پرداخت جریمه گناهان همه دنیا کافی بود (یوحنا 2:2). قیام عیسی بعد از مرگش نشان داد که او قربانی بود و بر گناه و مرگ پیروز شد.

من چطور می توانم مسیحی شوم؟
این بهترین قسمت مطلب است. به سبب محبت خدا بر ما، او مسیحی شدن را بسیار آسان کرده است. فقط باید عیسی مسیح را بعنوان نجات دهنده خود بپذیریم و مرگ او را بعنوان قربانی برای گناهانمان قبول کنیم (یوحنا 3:16) و اینکه فقط به او، بعنوان نجات دهنده اعتماد کنیم (یوحنا 14:6، اعمال رسولان 4:12). مسیحی شدن، تشریفات مذهبی، رفتن به کلیسا و یا انجام و عدم انجام اعمال خاصی نیست. مسیحی شدن یعنی داشتن رابطه با عیسی مسیح و این رابطه از طریق ایمان است که شخص را مسیحی می کند.

آیا حاضرید مسیحی شوید؟
اگر حاضرید، با دریافت عیسی مسیح بعنوان نجات دهنده خود، مسیحی شوید. تنها کاری که باید بکنید این است که ایمان بیاورید. آیا باور و قبول دارید که گناه کرده اید و سزاوار داوری خدا هستید؟ آیا باور و قبول دارید که عیسی مسیح تنبیه شما را به گردن گرفت و بجای شما مرد؟ آیا باور و قبول دارید که مرگ او برای پرداخت بهای گناهان شما کافیست؟ اگر جواب به هر سه سوال بله است، فقط اعتمادتان را بر روی مسیح بعنوان نجات دهنده بگذارید. او را دریافت کنید و کاملا به او اعتماد کنید. این تنها چیزی است که باید انجام دهید تا مسیحی شوید.

Friday, June 5, 2015

چه راهی برای نجات انسان وجود دارد؟


آیا شما گرسنه هستید؟ منظور گرسنگی جسمی نیست، بلکه آن حس جویندگی است که در پی چیزی والاتر در زندگی می باشد. آیا در درون خود چیز عمیقی می بینید که گویا هیچگاه ارضاء نشده است؟ اگر اینچنین است به عیسی مسیح روی آورید، او جواب شماست. او فرمود: "من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد" (یوحنا 35:6).

آیا شما خود را سردرگم می بینید؟ آیا زندگی بی هدفی را دنبال میکنید؟ آیا خود را در تاریکی سرگردان می بینید، جائی که کسی نیست شما را به نور راهنمائی کند؟ اگر اینچنین است به عیسی مسیح روی آورید، او جواب شماست. او فرمود: "من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند در ظلمت سالک نشود، بلکه نور حیات را یابد" (یوحنا 12:8).

آیا هرگز احساس کرده اید که پشت درهای بسته گیر کرده اید و هر دری هم که بسوی شما گشوده می شود به سوی یک زندگی تهی و بی معناست؟ آیا جویای دری هستید که شما را به یک زندگی پرمعنی رهنمون سازد؟ اگر اینچنین است به عیسی مسیح روی آورید، او جواب شماست. او فرمود: "من در هستم. هر که از من داخل گردد نجات یابد و بیرون و درون خرامد و نجات یابد" (یوحنا 9:10).

در رابطۀ خود با دیگران، آیا خود را شکست خورده می بینید؟ آیا دوستی های شما سطحی و توخالی هستند؟ آیا به نظر می رسد که همه در پی سو استفاده شخصی از شما هستند؟ اگر اینچنین است به عیسی مسیح روی آورید، او جواب شماست. او فرمود: "من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان می نهد... من شبان نیکو هستم و خاصّان خود را می شناسم و خاصّان من، مرا می شناسند" (یوحنا 11:10).

آیا از خود می پرسید که بعد از مُردن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا از زندگی کردن برای چیزهای فانی خسته شده اید؟ آیا بعضی اوقات فکر نمی کنید که زندگی بی معنا است؟ آیا طالب زندگی بعد از مرگ هستید؟ اگر اینچنین است به عیسی مسیح روی آورید، او جواب شماست. او فرمود: "من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد و هر که زنده بوَد و به من ایمان آورد، تا به ابد نخواهد مرد" (یوحنا 25:11-26).

راه چیست؟ حقیقت چیست؟ زندگی و حیات چیست؟ عیسی مسیح اینگونه پاسخ می دهد: "من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز به وسیلۀ من نمی آید."

همه این سؤالات ناشی از گرسنگی روحانی شماست که فقط مسیح میتواند آن را ارضاء کند. عیسی تنها شخصی است که میتواند از تاریکی ها پرده بردارد. عیسی مسیح دری است بسوی یک زندگی ارضاء شده. عیسی آن دوست واقعی و شبان نیکوئی است که شما به دنبال او می گردید. عیسی حیات واقعی در این دنیا و در زندگی آینده است. عیسی مسیح راه نجات شماست.

اگر خود را از نقطه نظر روحانی گرسنه می بینید، اگر احساس می کنید در تاریکی وسیعی گم شده اید، اگر زندگی برای شما بدون مفهوم است، همه و همه به این دلیل است که شما از خدا دور هستید (جامعه 20:7، رومیان 23:3). این احساس خلاء که درون قلب خود می بینید، ثابت می کند که خدا در زندگی شما حضور ندارد. ما آفریده شده بودیم تا با خدا در رابطه و مشارکت باشیم ولی گناهِ ما باعث گسسته شدن این رابطه شده است و بدتر اینکه نه فقط زندگی جسمانی خود بر زمین را در دوری از او می گذرانیم، بلکه برای تمام ابدیت از او جدا خواهیم بود (رومیان 23:6، یوحنا 36:3).

 آیا برای این مشکل راه حلی وجود دارد؟ بلی، عیسی جواب این مشکل است. عیسی مسیح گناهان ما را بر خود گرفت (دوم قرنتیان 21:5)، او به جای ما مُرد (رومیان 8:5) و مجازاتی را که ما لایق آن بودیم بر خود گرفت. پس از سه روز، او از مردگان برخاست و پیروزی خود را بر گناه و موت ثابت نمود (رومیان 4:6-5). اما چرا او این کار را کرد؟ عیسی مسیح، خود جواب این سؤال را می دهد: "کسی مُحبتِ بزرگتر از این ندارد که جان خود را به جهت دوستان خود بدهد" (یوحنا 13:15). عیسی مُرد تا ما حیات داشته باشیم. اگر ما به مسیح ایمان آوریم و مطمئن باشیم که مرگ او بهای مجازات گناهان ما بود، همۀ گناهان ما بخشیده خواهند شد. در این صورت است که تشنگی روحانی ما ارضاء خواهد شد، تاریکی به نور تبدیل خواهد شد، یک زندگی پر معنا و با هدف را تجربه خواهیم کرد، بهترین دوست و شبان نیکوی خود را خواهیم شناخت و اطمینان خواهیم داشت که پس از مرگ، حیات جاودانی خواهیم داشت، حیاتی قیام یافته در آسمان به همراه عیسی مسیح در ابدیت. "زیرا خدا اینقدر جهان را محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد" (یوحنا 16:3).

Friday, May 22, 2015

روح القدس چیست؟


تصورات اشتباه بسیاری راجع به هویّت روح القدس وجود دارند. بعضی به روح القدس چون نیرویی سحر آمیز نگاه می کنند. عده ای نیز او را چون نیرویی غیر شخصی می دانند که خدا آنرا برای پیروان عیسی مسیح فراهم آورده است. کلام خدا راجع به هویت روح القدس چه می گوید؟ کتاب مقدس، خیلی ساده و واضح می گوید: روح القدس خداست. همچنین به ما می گوید که روح القدس دارای شخصیت است، وجودی که دارای اندیشه، اراده و احساس است.

این حقیقت که روح القدس خداست، در بخشهای مختلفی از کلام خدا از جمله اعمال (5:3-4) مشهود است. در این قسمت، جایی که حنانيا به روح القدس دروغ گفته بود، پطرس خطاب به او چنین می گوید: "به انسان دروغ نگفتی بلكه به خدا."  درواقع این آیه خیلی واضح مشخص می کند که: دروغ گفتن به روح القدس دروغ گفتن به خداست. همچنین از آنجایی که خصوصیات و صفات خدا به روح القدس نیز اطلاق می شود، می توانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس خداست. برای مثال، این حقیقت که روح القدس حاضر مطلق است در مزمور (7-8:139) دیده می شود. "از روح تو كجا بروم و از حضور تو كجا بگريزم؟ اگر به آسمان صعود كنم، تو آنجا هستی! و اگر در هاويه بستر بگسترانم اينك تو آنجا هستی". همچنین در اول قرنتیان (10:2) ما شاهد خصوصیت حاضر مطلق بودن روح القدس هستیم. "اما خدا آنها را به روح خود بر ما كشف نموده است، زيرا كه روح همه چيز، حتی عمق های خدا را نيز تفحص می كند. زيرا كيست از مردمان كه امور انسان را بداند، جز روح انسان كه در وی می باشد. همچنين نيز امور خدا را هيچ کس ندانسته است، جز روح خدا".

همچنین می توانیم چنین استنباط کنیم که روح القدس دارای شخصیت است، چون صاحب اندیشه، احساس و اراده است. روح القدس فکرمی کند و می داند (اول قرنتیان 2:10)، روح القدس محزون می شود (افسسیان 30:4)، روح القدس برای ما شفاعت می کند (رومیان 26:8-27)، روح القدس مطابق اراده اش تصمیم می گیرد (اول قرنتیان 12:7-11)، روح القدس سومین شخص تثلیث اقدس است. به راستی روح القدس میتواند چون خداوند عمل کند و او همان تسلی دهنده و مشاوری است که مسیح وعده آمدنش را داد ( یوحنا 16:14، 26:15).










Tuesday, May 5, 2015

عیسی مسیح کیست؟


آنانی که به وجود خدا شک دارند بیشتر از افرادی هستند که وجود و ماهیت عیسی مسیح را زیر سؤال می نهند. این یک حقیقت پذیرفته شده عمومی است که عیسی مسیح مردی بود که 2000 سال پیش در سرزمین اسرائیل زندگی می کرد. بحث واقعی زمانی آغاز می شود که صحبت از هویت مسیح به پیش آید. تقریبا در همه مذاهب اصلی دنیا، عیسی مسیح به عنوان یک نبی، یک معلم خوب و یا یک شخص با خصائل خداگونه مُعرفی شده است. مشکل اینجاست که کتاب مقدس تعلیم می دهد که عیسی مسیح شخصیتی والاتر از همه اینها می باشد.

سی. اس. لوئیس، نویسنده برجسته مسیحی، در کتاب خود به نام "مسیحیت مطلق" می نویسد: تلاش من آن است که به مردم یاد دهم از بکارگیری الفاظ و عبارات احمقانه در مورد عیسی مسیح اجتناب کنند. هرگز نباید بگوئیم "من حاضرم عیسی مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق برجسته بپذیرم ولی ادعایش را مبنی بر اینکه او خداست رد کنم". اگر عیسی مسیح چیزی بیش از یک انسان صِرف نبود و در عین حال، چنین تعلیم والائی از زبانش جاری نمی شد، از نقطه نظر اخلاقی لیاقت نمی داشت حتی یک معلم خوب خوانده شود. تحت این شرایط، او یا می بایست یک دیوانۀ جنونی باشد و یا شیطان مُجسّم. شما باید تصمیم خود را بگیرید. این انسان حقیقی یا باید پسر خدا باشد (چنانکه هست) و یا اینکه آدمی دیوانه. شما می توانید به پیغام او بی توجه باشید، بر صورت او آب دهان انداخته، او را بخاطر پلید بودنش به قتل رسانید و یا اینکه به پاهای او افتاده، اقرار کنید که او خدا و خداوند شماست. پس بیائید این ادعای احمقانه را که مسیح فقط یک انسان ساده بوده است را کنار بگذاریم و درک کنیم که تعلیم کتاب مقدس در مورد شخصیت و ماهیت عیسی مسیح این است که او خداست و نه چیزی کمتر". 

بنابراین، عیسی مسیح چه ادعائی در مورد خود داشت؟ تعلیم کتاب مقدس دربارۀ شخصیت او چیست؟ ابتدا بهتر است به کلمات خود عیسی مسیح در انجیل یوحنا (30:10) توجه کنیم: "من و پدر یک هستیم". در اولین نگاه بنظر نمی رسد که در این آیه عیسی مسیح ادعا کرده باشد که او خداست، ولی عکس العمل یهودیان نسبت به کلام او ثابت می کند که او چنین ادعائی نموده بود. یهودیان در جواب گفتند، "به سبب عمل نیک، تو را سنگسار نمی کنیم بلکه به سبب کفر، زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی (یوحنا 33:10).

یهودیان به خوبی فهمیده بودند که وقتی عیسی مسیح مدعی شد که او و پدر یک هستند، او در واقع ادعای الوهیت می کرد. جالب است که در آیات بعدی هیچگاه عیسی مسیح به آنان نگفت "من خدا نیستم" پس برداشت یهودیان اشتباه نبوده است. با گفتن "من و پدر یک هستیم" عیسی مسیح ادعا کرد که خداست. این ادعا در یوحنا (58:8) نیز دیده می شود. عیسی بدیشان گفت: "آمین آمین به شما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم". یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او را کردند. یوحنا (59:8). "من هستم" عبارتی که عیسی مسیح در مورد خود بکار گرفت، یکی از نام های خدا در عهد عتیق است. (خروج 14:3). تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.

توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "ای خداوند من و ای خدای من" (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. پولس رسول در رسالۀ خود به تیطس (13:2)، عیسی مسیح را اینچنین معرفی می کند: "خدا و نجات دهنده خود، عیسی مسیح" پطرس رسول نیز همین حقیقت را اقرار می کند: "خدای ما و عیسی مسیح نجات دهنده". دوم پطرس (1:1)، خدای پدر نیز بر الوهیت کامل عیسی مسیح شهادت می دهد: "ای خدا، تخت تو تا ابدالاباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است". پیشگوئی های عهد عتیق بر خدا بودن عیسی مسیح شهادت می دهند: "زیرا که برای ما ولدی زائیده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب، مُشیر، خدای قدیر، پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد".

بر طبق بحث منطقی سی. اس. لوئیس، ما نمی توانیم به عیسی مسیح فقط به عنوان یک معلم خوب ایمان داشته باشیم. عیسی مسیح بطور واضح و غیر قابل انکار ادعا کرد که خداست. اگر او خدا نباشد، پس یک دروغگوست و واضح است که یک انسان دروغگو نمی تواند یک نبی، یک معلم خوب و یا شخصی با خصائل خداگونه باشد. به منظور رد نمودن الوهیت عیسی مسیح، بسیاری از دانشمندان معاصرتلاش کرده اند، ثابت کنند که ادعاهای ثبت شده عیسی مسیح در اناجیل، کلام واقعی او نمی باشند. آیا استحقاق آن را داریم که مطالب مرقوم در کتاب مقدس را زیر سؤال نهیم؟! آیا می توانیم قسمتی از کلام را بپذیریم و قسمتی دیگر را نقض کنیم؟! حاشا و چگونه ممکن است یک محقق، 2000 سال پس از مسیح بدنیا آید و مدعی باشد کلام و ماهیت عیسی مسیح را بهتر و عمیق تر از کسانی می شناسد که با او زیستند، او را خدمت نمودند و تحت تعلیم او قرار گرفتند؟!! یوحنا (26:14)

چرا بحث در مورد الوهیت عیسی مسیح اینقدر مهم است؟ چه فرقی میکند که مسیح خدا باشد و یا نباشد؟ مُهم ترین دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان مَحض نمی تواند برای پرداخت جریمه گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (یوحنا 2:2). تنها خدا قادر بود اینچنین جریمه سنگینی را پرداخت نماید. عیسی مسیح باید خدا باشد تا بتواند دِین سنگین گناه ما را اَدا کند و در ضمن باید انسان باشد تا بتواند بمیرد. نجات فقط از طریق ایمان به عیسی مسیح مُیَسّر است. الوهیت عیسی مسیح دلیلی است بر اینکه چرا او تنها طریق نجات است. چون او حقیقتا ادعا نمود: "من راه راستی و حیات هستم، هیچکس جز بوسیله من نزدپدر نمی آید." یوحنا (6:14)









Tuesday, April 21, 2015

تثليث در مسيحیت


يكی از مهم ترين اصول اعتقادی مسيحيت، اصل «تثليث» يا «اقانيم ثلاثه» است. نام ديگر اين اصل «ثالوث» می باشد و معنای آن چنين است: «اقرار كند به الوهيت پدر (رب اعلی) و الوهيت پسر (عيسی بن مريم) و الوهيت روح القدس». عيسی كه در اين ثالوث، اقنوم دوم است، همان ذات الهی می باشد كه در پيكر بشريت ظاهر شده و در رحم مريم عذرا جسميت يافته است. به بیان دیگر، تثلیث عبارت است از: پدر، پسر و روح القدوس. خدای پدر، اساسا با كار خلقت شناخته می شود، خدای پسر عامل اصلی در نجات بشر به شمار می رود و خدای روح القدس، ایمان داران را تقدیس می کند. پدر، پسر و روح القدس سه شخصيت در يك وجود مجرد می باشد که تثليث را در دين مسيح تشكيل می دهد.

کتاب مقدس که تماما از الهام خداست، برای ما روشن می‌سازد که خدا واحد و يکتاست و هيچ شريکی ندارد. بايستی توجه داشته باشيم که وقتی می‌‌گوئيم خدا واحد و يکتاست اما او از پدر، پسر و روح ‌القدس تشکيل شده، اين اعتقاد با عقيده سه خدائی کاملا فرق دارد. در مسيحيت، ما سه خدا را نمی‌‌ پرستيم، بلکه يک خدای واحد را که از پدر، پسر و روح‌ القدس تشکيل شده را مورد ستایش قرار میدهیم. اين سه شخصيت الهی، در ماهيت و ذات کاملا با يکديگر همانند و در قدرت و جلال با هم برابر هستند.

برای درک بهتر تثليث می‌‌توان به نمونه‌های زيادی در عالم طبيعت اشاره کرد، اما در اينجا فقط به چند نمونه اشاره میکنم تا متوجه شويم که وحدت مرکب چه معنايی دارد و چطور ممکن است که سه مشخصه در يک مدل قرار گرفته و یک واحد را تشکیل میدهد. يک شعله شمع، از حرارت، نور و انرژی تشکيل شده است. يک اتم، شامل پروتون، نوترون و الکترون است. يک مثلث، سه ضلع دارد. يک کتاب، دارای طول، عرض و ارتفاع است. يک انسان، از روح، جان و بدن تشکيل شده است. ضمنا در رياضيات، اگر سه عدد يک را در کنار هم قرار داده و در ميان آنها علامت ضربدر بگذاريم، نتيجه يک می‌شود. پس نبايد تعجب کرد که خداوند، شامل سه شخص الهی باشد.

در کتاب مقدس، چه درعهد عتيق و چه درعهد جديد، آيات زيادی هست که وجود تثليث در ذات خدای واحد را بيان می‌کنند. در اولين آيه از کتاب مقدس، يعنی پيدايش فصل اول، آيه يک می‌خوانيم: "در ابتدا خدا آسمانها و زمين را آفريد". در اين آيه، کلمه عبری "الوهيم" که يکی از نامهای خدا در کتاب مقدس است، فرم جمع دارد و به وحدت مرکب خدای خالق اشاره می‌کند، اما فعلی که در آيه بکار ‌‌رفته مفرد است. در آياتی ديگر در کتاب مقدس، مانند: پيدايش می‌بينيم که وقتی خدا سخن می‌گويد، خود را بصورت جمع معرفی می‌کند تا متوجه شويم که او وحدتی مرکب و خدای واحد سه ‌گانه می‌باشد. حتی در آيه معروف "ای اسرائيل بشنو، يهوه خدای ما، يهوه واحد است"، لغت عبری "اخاد" که به معنای واحد می‌باشد، به وحدت مرکب اشاره دارد و دليلی ديگر برای اثبات تثليث در ذات خدا است. درعهد جديد نيز آياتی از قبيل: "پس برويد و همه ملتها را شاگرد من سازيد و آنها را به نام پدر، پسر و روح‌ القدس تعميد دهيد" (متی ٢٨:١٩) و "فيض عيسی مسيح خداوند، محبت خدا و رفاقت روح‌ القدس، با همه شما باد آمين" (دوم قرنتيان ١٣:١٤) و ذکر مکرر سه شخصيت الوهيت، يعنی پدر، پسر و روح‌ القدس در قسمتهای مختلف کلام خدا، بيان کننده تثليث مقدس می‌باشند. در متی فصل سوم، آيات ١٣ تا ١٧ در واقعه تعميد عيسی در رود اردن می‌بينيم که پس از تعميد، روح‌ القدس مثل کبوتری نزول نموده بر عيسی قرار گرفت. همچنين صدای خدای پدر از آسمان شنيده شد و ‌فرمود: اين است پسر عزيز من که از او خوشنودم. به اين ترتيب در صحنه زيبای تعميد عيسی، اتحاد و هماهنگی پدر، پسر و روح ‌القدس بطور واضح بر واقعيت "تثليث" شهادت می‌دهند.

در خاتمه، مسيحيان خدای واحد را که طبيعتی سه‌ گانه دارد و از پدر، پسر و روح‌ القدس تشکيل شده را عبادت می‌نمايند. خدای پدر ناديده، توسط پسر يگانه ‌اش عيسی مسيح به جهانيان آشکار گرديد و پسر خدا (عيسی مسيح) با خون و مرگ خود بر صليب و قيام از مردگان، نجات و حيات جاويد را برای جهانيان فراهم کرد و روح‌ القدس همان تسلی‌ دهنده و پشتيبانی است که در قلب ايمانداران به مسيح ساکن می‌گردد و آنان را به تمام حقيقت رهبری می‌نمايد.

Saturday, April 4, 2015

اشنایی با مسیحیت


مسیحیت یعنی راه و روش درست زندگی کردن. آنچه که مسیحیت را در مقایسه با سایر ادیان منحصر به فرد می کند این است که مسیحیت بیش از آنکه در رابطه با مراسم مذهبی باشد، در رابطه با مشارکت شخصی است. شخص مسیحی به جای آنکه خود را مجبور به اطاعت از امر و نهی های مذهبی نماید، این هدف را دنبال می کند که رابطه ای بسیار نزدیک با خدای پدر داشته باشد. ایجاد این رابطه تنها حاصل کار مسیح و عملکرد روح القدس در زندگی مؤمنین است.

مسیحیان بر این عقیده اند که کتاب مقدس، کلام الهام شده الهی و فاقد هر گونه اشتباه می باشد. به همین دلیل آنها ایمان دارند که تعلیم کتاب مقدس در هر زمینه ای صحیح ترین، بانفوذ ترین و مقتدرانه ترین نظر است. (دوم تیموتاوس 16:3، دوم پطرس 20:1-21). مسیحیان به یک خدای واحد ایمان دارند که سه شخصیت است: پدر، پسر و روح القدس.

مسیحیان ایمان دارند که هدف خاص خدا از آفرینش انسان این بوده است که انسان با خدا رابطه داشته باشد، اما گناه، تمام بشریت را از خدا جدا ساخت (رومیان 12:5، 23:3). مسیحیت تعلیم می دهد که عیسی مسیح، خدای کامل و انسان بی نقصی بود که بر این جهان خاکی قدم نهاد (فیلیپیان 6:2-11) و بر صلیب جان داد. مسیحیان ایمان دارند که عیسی مسیح پس از مرگ مدفون شد، روز سوم از مردگان برخاست و بدست راست خدای پدر نشست تا برای ایمانداران شفاعت کند (عبرانیان 25:7). پیغام مسیحیت، اعلام این حقیقت است که مرگ مسیح بر روی صلیب برای پرداخت جریمۀ گناه تمام بشر کافی و بسنده بوده است و این همان عاملی است که رابطه گسیختۀ بین خدا و انسان را بازسازی می کند.

انسان برای اینکه نجات پیدا کند و به این رابطۀ احیا شده دست یابد، احتیاج دارد به کاری که عیسی مسیح بر روی صلیب به کمال رسانید ایمان آورد. اگر شخصی ایمان داشته باشد که مسیح به جای او مُرد، از مردگان قیام کرد و با مرگ خویش جریمۀ گناهان او را پرداخت نموده، آن شخص نجات یافته است. هیچکس قادر نیست نجات را برای خود تحصیل کند. در واقع هیچکس نمی تواند آنقدر نیکو و بیگناه باشد که قادر باشد خدا را خشنود سازد، زیرا همه ما گناهکار هستیم (اشعیا 6:64-7، 6:53). علاوه بر این، چون مسیح تمام آنچه برای نجات ما لازم بود به تمام و کمال انجام داد، نمیتوان چیزی بر آن افزود. به همین دلیل هنگامی که بر روی صلیب، جان خود را فدا میساخت فرمود: "تمام شد" (یوحنا 30:19).

به همان گونه که هیچکس قادر نیست بواسطه اعمالش خود را نجات دهد، هیچ عملی نیز قادر نیست شخص نجات یافته را از نجاتی که با ایمان دریافت کرده است محروم کند. باید همیشه به یاد داشت که عمل نجات، کار به کمال رسیده ای است که با مرگ مسیح بر روی صلیب فراهم شد. پس در عمل نجات، فاعل مسیح است و شخص نجات یافته مفعول، یعنی دریافت کننده این نجات عظیم است. یوحنا (27:10-29) می گوید: " گوسفندان من آواز مرا می شنوند، من آنها را می شناسم و آنها مرا متابعت می کنند، من به آنها حیات جاودانی می دهم و آنها تا به ابد هلاک نخواهند شد.

شاید عده ای به غلط تصور کنند: "یک بار و برای همیشه نجات یافته ام، حال می توانم هر طوری که بخواهم زندگی کنم و هیچ چیز نمی تواند نجات را از من بگیرد." ولی باید به یاد داشت که هنگامی که شخص نجات می یابد از فرمانبرداری از طبیعت کهنه و گناه آلود خویش آزاد میشود. او در واقع شخص آزاد شده ای است که مشتاقانه می خواهد در رابطۀ نزدیک و صمیمی با خدا رشد کند. تا زمانی که ایماندار بر روی زمین زندگی می کند و در بند این نفس گناه آلود است، همواره وسوسه می شود تا گناه کند. در رابطه بین انسان و خدا، گناه همواره به صورت یک دیوار جدائی عمل می کند. اگر فردی در گناه زندگی کند و به آن ادامه دهد، از رابطه ای که خدا مایل است با او داشته باشد لذت نخواهد برد. تنها طریق پیروزی بر وسوسه و گناه این است که ایمانداران خود را به مطالعه و اطاعت از کتاب مقدس بسپارند و هر روزه تحت کنترل روح القدس زیست کنند. زندگی تحت کنترل روح القدس یعنی سرسپردگی و پیروی از رهبری و نفوذ روح القدس در زندگی روزمره خود.

در حالی که بسیاری از مذاهب، پیروان خود را به اطاعت از یک سری قوانین ترغیب می کنند، مسیحیت یعنی ایجاد یک رابطه شخصی و زنده با خدا. مسیحیت یعنی ایمان به شخص عیسی مسیح که بر روی صلیب مُرد، جریمه گناهان ما را پرداخت نمود و روز سوم از مُردگان برخاست. با مرگ مسیح بر روی صلیب، دِین گناهان شما پرداخت شده است و حالا شما می توانید با خدا مشارکت داشته باشید. در مسیحیت شما قادر هستید که بر طبیعت گناه آلود خود غلبه کرده و در دوستی و اطاعت از خدا بسر بَرید. این مفهوم واقعی مسیحیت است که کتاب مقدس تعلیم می دهد.















Saturday, March 21, 2015

چگونه میتوان رابطۀ صحیحی با خدا داشت؟


برای دستیابی به یک رابطۀ صحیح با خدا، بهتر است ابتدا به آنچه این رابطه را قطع نموده است اشاره کنیم. آنچه این رابطه را گسسته است گناه میباشد. "همه رو گردانیده، با هم فاسد شده اند. نیکوکاری نیست، یکی هم نیست" (مزمور 3:14). ما نسبت به فرمان خدا طغیان ورزیده ایم. مطابق اشعیا (6:53) "جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یک از ما به راه خود برگشته بودیم."
خبر بدی که وجود دارد، این است که مجازات گناه مرگ میباشد. "هر کسی که گناه وَرزد خواهد مُرد" (حزقیال 4:18). اما خبر خوش این است که خدای پر مُحبت، به دنبال ما آمده است تا ما را نجات بخشد. عیسی مسیح، هدف آمدن خود را به این جهان اینچنین بیان میدارد: "پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد" (لوقا 10:19). هنگامی که او بر صلیب، جان خود را تسلیم مینمود، با گفتن "تمام شد" (یوحنا 30:19) اعلام کرد که مأموریت خود را به اتمام رسانیده است.
برای داشتن رابطۀ صحیح با خدا، ابتدا باید گناهکار بودن خود را بپذیریم، سپس باید با فروتنی، گناه خود را به خدا اعتراف کنیم (اشعیا 15:57) و مُصمّم از آن توبه کنیم. "زیرا به زبان اعتراف میشود و به جهت نجات" (رومیان 10:10). این توبه و بازگشت از گناهان بایستی به همراه ایمان باشد. این ایمان در واقع، اعتماد به این مطلب است که مرگِ قربانی گونۀ عیسی مسیح بر صلیب و قیام معجزه آسای او از مردگان، به او این اقتدار و استحقاق را میدهد که نجات دهندۀ ما باشد (رومیان 9:10). لزوم ایمان در آیات بسیاری، از جمله یوحنا (27:20)، اعمال (31:16)، غلاطیان (16:2، 11:3) و افسسیان (8:2) اشاره شده است. داشتن رابطۀ صحیح با خدا، بستگی به عکس العمل شما نسبت به آن چیزی است که خدا به جای ما انجام داده است. او نجات دهنده را فرستاد، او قربانی لازم برای پاک کردن گناهان شما را مُهیّا ساخت (یوحنا 29:1) و به شما وعده داد که: "هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد" (اعمال 21:2).
مَثل پسر گمشده (لوقا 32:15-11)، یک نمونۀ زیبا از "توبه" و "آمرزش" می باشد. پسر کوچکتر، ثروت پدر خود را با انجام گناهان شرم آور تلف کرد (آیۀ 13). او هنگامیکه به اشتباه خود پی برد، تصمیم گرفت به خانه برگردد (آیۀ 18). او تصور می کرد که در خانۀ پدر، دیگر به عنوان پسر پذیرفته نخواهد شد (آیۀ 19)، اما او در اشتباه بود. پدر، این یاغی توبه کار را همچنان محبت نمود (آیۀ 20)، همۀ گناهان او بخشیده شد و جشن عظیمی راه افتاد (آیۀ .(24 خدا آنقدر نیکوست که همیشه نسبت به انجام وعده های خود امین میماند. یکی از این وعده ها، آمرزش گناهان ماست. خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد (مزمور .(18:34
اگر مایل هستید با خدا رابطۀ صحیحی داشته باشید، میتوانید از این نمونۀ دعا استفاده کنید. ولی این حقیقت را همیشه بیاد داشته باشید که گفتن و یا تکرار این دعا (و یا هر دعای دیگر)، باعث نجات شما نمیشود. نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح، که بر صلیب، گناهان ما را آمرزید دریافت میشود. این دعا راه ساده ای است برای ابراز ایمان و قدردانی شما از خدائی که راه نجات را برای شما تدارک دید. "خداوندا، می دانم که به ضّد تو گناه کرده ام و مستحق مجازات می باشم، اما می دانم که عیسی مسیح، مجازاتی را که من شایستۀ آن بودم بر خود گرفت تا من بتوانم بوسیلۀ ایمان به او آمرزیده شوم. از گناه خود توبه میکنم و برای نجات فقط به تو اعتماد میکنم. تو را شکر می کنم که محض فیض عجیب خود، گناهانم را بخشیده و به من حیات جاودانی داده ای. آمین."